محل تبلیغات شما

وقتی که تو

این شعر را بخوانی

شاید من در شهر دیگری باشم !

شعری که از پاییزی تلخ

و عشقی که به عبث می پیمود

سخن میگفت .

شعری که در بادها می وزید

دور و تنها

آماده بود

زیرا که مرگ

قایقی سفید رنگ بود

قایقی غرق شده که تمام دریاهای سیاه

او را می خوانند

مرگ

شکل ستاره های خاموش

و آدرس هایی پاره

مرگ

شبیه چمنزاری سوخته بود

وقتی که تو

این شعر را بخوانی

شاید من در شهر دیگری باشم .

 

"بهجت آیسان"

مترجم : سیامک تقی زاده”

گالیا.هوشنگ ابتهاج

باد ما را خواهد برد

مست شوید.شارل بودلر

شعر ,تواین ,شهر ,شعری ,بخوانیشاید ,پارهمرگشبیه ,شعر را ,در شهر ,شهر دیگری ,دیگری باشم ,من در

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

روزگار نشاط