سایه ها
از درونم سر بر می کشند
شب برافراشته می شود آرام آرام .
خورشیدی تاریک
تشعشعش فروکاسته می شود
و دَوَران
ما را به خود می خواند
ورای زمان .
با من بگو !
آنگاه که بر کرانه ی آب ها نشسته ام
نظاره گر سایه هایی که سراغم می آیند
با من بگو !
آیا خاطرات محو ناشدنی ات از بین خواهند رفت ؟
برگردان : مهیار مظلومی”
سایه ,آرام ,ها ,بگو ,آیندبا ,محو ,من بگو ,سراغم می ,که سراغم ,می آیندبا ,آیندبا من
درباره این سایت